مروری بر ابزار های صوتی در موسیقی

صدای انسان 

 اولین موسیقی،به اغلب احتمال، توسط صدای انسان به وجود آمد، زیرا آواز خواندن خود قسمتی از آرزوهای روانی او را تشکیل می داد. به همین ترتیب، موسیقی طی قرن ها همیشه در رابطه با خصوصیات صدای انسانی( آواز) ترقی کرده است. تصور این نکته مشکل نیست که انسان اولیه، در کشف این نکته که صدایش دارای طنین و ارتفاع معینی است، علاقه ای طبیعی نیز به اصواتی مشابه، مانند زخمه زدن بر کمان،وزیدن باد از میان نیهای یک نیزار، پیدا کرد که به تصادف به دست او آمده بود. گرایش طبیعی در مقایسه ی این اصوات با صدای انسان، عامل اخیر را اساسی ترین سرچشمه ی اصوات موسیقی به نظر می آورد.

 

صدای انسانی به چهارشکلیا طبقه ی صدا تقسیم می شود: طبقه های دو گانه ی(کلیدسل)، یکی طبقه ی زیر(معمولا صدای زنان،و ازنظر موسیقی بالا)، به نام ( بخش سوپرانو) و دیگری طبقه ی بم (پایین)، به نام (بخش آلتو) و طبقه های دو گانه ی(کلید فا)،(معمولا صدای مردان) به ترتیب از زیر به بم ( از نظر موسیقی : زیر به بم) به نامهای ( بخش تنود) و (بخش باس).  اکثر قطعه ها در ادبیات (آواز گروهی)- در فرهنگ غربی، برپایه ی این طبقه بندی چهارگانه، یعنی نوشته شده، و بسیاری از سازها در رابطه با {SATB} Soprano، Alto، Tenro، Bass.

طبقه های چهارگانه ی بالا گروهبندی شده اند. درهر یک از طبقه های چهارگانه، کم و بیش طبقه بندی های جزئی تری وجود دارد. مثلا در( بخش سوپرانو) ما به رده ی (کولوراتو) که مخصوص ماودیهای آرایشی است،( لیریک) که صدایی زیرو قابل انعطاف)،(دراماتیک) که صدائی پرتر، معمولا برای موسیقی ای جدی)، (متزو) بخشی که وسعت صدایش با بخش( آلتو) در تعداد زیادی از نتها مشترک است)، برخورد می کنیم.

میان بخش های (تنود) و(باس) نیز،بخشی از صدای انسانی هست که باهر دو بخش بالا و پائین خود بسیار نتهای مشترک دارد.در جدول بعد وسعت و میدان صدا  وخصوصیتهای دیگرهریک از بخشهای چهارگانه ی اصلی آمده است. به نمونه های داده شده در ستون آخر جدول نیز گوش فرا دهید و به این وسیله روابط میان چهار طبقه ی صدای انسان را مطالعه کنید.

 

ابزار های صوتی در موسیقی

 

ساز ها

١- زهي ها،نه فقط مهمترين و حجيم ترين قسمت اركستر است، بلكه تمام اركسترنيز مي تواند بود.بدون قسمت هاي ديگر، هنوز اركستر است، ولي بدون سازهاي زهي، احتمالا (باند)، (همنواز)، يا حتي يك (دسته ساز هاي هم  طنين) بوده و ديگر اركستر نيست. دو اوائل قرن هفدهم، گروهي ز ساز هاي زهي به تنهائي مي توانستند اركستري تشكيل تشكيل دهند. ساز هاي بادي چوبي، باديهاي مسي و ضربي ها به تدريج به اين اركستر افزوده شدند و به موازات پيشرفت امكانات (سازبندي) و تنظيم، سازهاي افزوده نيز به كمال بيشتري دست يافتند. اما سازهاي زهي تاكنون همچنان به مثابه مركز ثقل اركستر باقي ماندند.

سازهاي خانواده زهي-ويولن، ويولن آلتو، ويولنسل، و كنترباس - به ترتيب در نقش مقابل بخشهاي صداي انساني، (سوپرانو)، (آلتو)، (تنور)، (باس) قرار مي گيرند،زيرا وسعت نسبي صدايشان، و ميز نقش هاي مشخصشان كم و بيش به ترتيب با بخشهاي نامبرده بالا برابر است. اما هر ساز زهي، به هر حال ميدان صدائي بسيار وسيع تر از اين ميدان صدا در بخشهاي صداي انساني هم طراز خود دارد[ اين نكته در جدول ١/٢، ص ٤٢ نشانداده شده است]. تمام اعضاي اين خانواده از نظر شكل و طرز اجرا به هم شبيه اند: صوت در نتيجه كشيدن آرشه، عمود بر يك يا چند سيم از سيمهاي چهارگانه ي ساز حاصل مي شود، يا گاه انگشتان دست بر روي سيمها زخمه مي زنند. تمام سازهاي اين خانواده مي توانند نقشهاي بسياري را بر عهده گيرند، بيان بسيار موثري داشته باشند، و، به خاطر شباهتهاي آكوستيكي شان، همگي صوتي كم و بيش همرنگ و همگون حاصل كنند.

نوازندگان ساز هاي زهي،بر خلاف ساز هاي بادي(چىبي و مسي) كه لبها و نفسشان گاهگاه به استراحت و وقفه نياز دارد،قادر به ايجاد اصواتي بسيار طولاني هستند. و اين دليل ديگري است كه ساز هاي زهي، طي تاريخ تحول موسيقي غرب، در مركز پيدايش اركستر قرار گرفته اند. وظيفه اصلي و عمده ي ساز هاي زهي در اركستر نمايش جوهر مواد موسيقايي است. در اركستر مدرن، ما با دو بخش ويولن،يكي زير تر و ديگري بم تر،يا بخش ويولن هاي اول و بخش ويولن هاي دوم، طسر و كتر داريم. ملودي عموما به ويولنهاي اول سپرده مي شود، بخش باس را ويولنسل ها و كنترباس ها، و مواد هارموني راويولن دوم ها و ويولن آلتوها اجرا مي كنند. جدول١/٢ ارتباط هريك از بخشهاي انفرادي اين خانواده را با بخش ديگر نشان مي دهد. براي شناختن  هر يك از سازهاي اين خانواده ميز در كنار جدول تصويري ضميمه شده اند.

 

ابزار موسیقی

در جدول شرح ميدان، وسعت صدا، و طنين و نقش هر يك آمده است. نمونه هاي شنيدني مذكور ذو جدول نيز در شناختن طنين مخصوص هر ساز و ظرفيت هر يك كمكي موثر است.

2  - باديهاي چوبي، چوخپانها در ني خود مي دمند،دريا نوردان با دميدن در سوت مسافران را به كشتي دعوت مي كنند، سربازان به آهگ مي لبك و طبل بزرگ قدم مي روند.

-3  ساز ني ،سوت ، وني لبك همه از انواع باديهاي چوبي هستند، اين ساز ها خانواده اي قديمي عز دسته ي ساز هائي هستند كه به تدريج تحول يافته و به صورت گروه پيشرفته ي ساز هاي بادي چوبي در اركستر امروزي همكار دارند.تعداد ساز هاي بادي چوبي در اركستر، نسبت به زهيها بسيار كمتر است، اما در انواع خود،طنين و طريق حصول صدا، گوناگوني اي به مراتب بيشتر از زهي ها دارند. هر گاه آهنگساز ،ساز هاي زهي و چوبي را به كبارزه ايكه بي شباهت به جنگ و نزاع نيست، وا دارد، ميان اين دو رقابتي دلنشين جريان مي يابد. نقش اساسي باديهاي چوبي از رهگذر(تضاد) ي كه ميان طنين آنها و طنين همگون ويكدست زهيها وجود دارد، ناشي مي شود. صوت هر ساز بادي چوبي به وسيله ي ارتعاش ستون هواي محصور در لوله حاصل مي شود، اين هوا بر اثر دميدن ميان يك سوراخ(در فلوت)، دميدن بر يك زبانع ي ساده (كلارينت)، يا دميدن بر يك زبانه ي مضاعف ( اوبوا، كر آنگله و فاگوت) به ارتعاش مي افتد. در هر حال، به اين علت كه ساز هاي مزبور طي تاريخ موسيقي خواه به صورت قسمتي از اركستر و خواه در يك همنواز كوچكتر غالبا به صورت گروهي به كار گرفته مي شوند، و نيز به اين دليل كه طنين آنها نسبت به هم سازگار است، همه شان در (خانواده) اي واحد تعريف مي شوند.

-4  ساز هاي بادي چوبي، به اندازه زهي ها، داراي طنين همجنس و مشابه نيستند. طنين مشخص آنها، به ترتيب به ترتيب ميدان صدايشان از بالا به پائين عبارت است از: نازك، نافذ، جيغ وار(در صداي بالا)، تو دماغي، غير قابل امتزاج با صداي ساز هاي ديگر(در صدا هاي پائين). فلوت ، اوبوا، كلارينت، وفاگوت سازهاي اصلي خانواده ي باديهاي چوبي را تشكيل مي دهند و ، نه خيلي به طور دقيق، به ترتيب با ميدانهاي صداي سوپرانو، آلتو، تنود، و باس منطبقند.پيكولو، كر آنگله، كلارينت باس، و كنترفاگوت تكميل كننده ي چهار ساز پيشگفته اند و ميدان صدارا در سراسر اين خانواده بزرگتر مي كنند.

سرتاسر میدان صدا در ساز های بادی چوبی یعنی فاصله ی میان بم ترین تا زیر ترین صدای حاصل در سراسر سازهای این خانواده –م) حتی بزرگتراز این میدان صدا در ساز های زهی است.

در ارکستر مدرن، سازهای زهی معمولا گروهی- یعنی تمام ویولن های اول با هم، تماکم ویولنسلها با هم و غیره – به اجرا می پردازند. اما بادیهای چوبی تک تک در پارتیتور نوشته می شوند، مثلا هوابوا در ارکستر، خط ملودی مستقلی می نوازد که بخش هی دیگراوبواها متفاوت است. صدای یک ساز بادی چوبی غالبا در نواختن یک پاساژ تکنواز، جدا از مجموع زهی ها و ورای آنها شنیده می شود.

بادی های مسی- قدرت و تسلط صدای حاصله از ترومپت و (کر) ها، نمادگر تنوعی بزرگ در تجربه ی انسان است. بادیهای مسی طی قرن های دراز، در نقش تشریفاتی جوامع بشری فعالیت می کردند: هر تشریفاتی از تاجگذاری شاهها و پاپها گرفته، تا اعلام جنگها، شکارها و غیره، با این سازها برگزار می شده است. بشر طنین ساز ترمپت را برای ایجاد روح سلحشوری، آغازیدن جنگهای صلیبی، مسابقات، جنگهای ملی و تشریفات اسب دوانی به همکاری می گرفت. صدای (شیپور خاموشی) که قویا تجسمی از مرگ می نمایاند، صدائی از بادی های مسی است؛ نمی توان تصور کرد که این( ملودی خبر) بتواند از ساز دیگر جز بادیهای مسی شنیده شود.

شک نیست که بادی های مسی ، نقش مهمی در ارکستر دارند. قسمت بادیهای مسی در ارکستر شامل تعداد محدودی سازاست که طنینشان نافذ ورسا است. صفت (مسی)(یا برنجی) القا کننده ی این کیفیت صوتی نیز هست و صدای این گروه، لزوما دارای آن تاثیر نا مطبوعی که از ذهن متبادر می شود، البته نیست.

حصول صدا دربادیهای مسی، همانند بادیهای چوبی از راه ارتعاش ستونی از هوا، محصور در داخل لوله صورت می گیرد. اما در سازهای بادی مسی، نوازنده هوای داخل لوله را به وسیله ی لرزاندن لبهای خود، در حال فشار به دهانی فنجانی شکل ساز، به ارتعاش وا می دارد. بالا ترین میدان صدا دراین گروه، که نقش مقابل بخش سوپرانو را بر عهده دارد. متعلق به ترومپت است. کر در مقابل بخش آلتو قرار می گیرد، ترومبون مقابل بخش تنود، و تویا برابر بخش باس.

نقش عمومی گروه بادی های مسی عبارتست ازتامین تاکیدهای قوی و مشخص کردن جمله ها، و به همین دلیل، این گروه با قسمت (ساز های کوبی) (ضربی) در ارکستر همکاری ای نزدیک دارند. تا زمانهای اخیر، سازکرتنها سازی از این خانواده بود که به فراوانی برای اجرای پاسازهای تکنواز در ارکستر به کار گرغته می شد، زیرا میدان صدائی وسیع داشت و طنینی ملایم و مطبوع، بدون آنکه نافذ و خشن باشد.

در قرنهای نوزدهم و بیستم از راه تکامل دریچه های ساز، حصول ساده ی همه ی اصوات ساز در فضای میدان صدای آن میسر شد، و آهنگسازان تا حد زیادی بر وسعت امکانات قسمت بادیهای مسی، به منظور ایجاد رنگ آمیزی های جدید صوتی ارکستر، افزودند.

5- ساز های کوبی(ضربی)- ساز های کوبی، مانند ساز های بادی مسی، طی زمانهایی دراز، در خدمت مراسم تشریفاتی، ساز های کوبی تقریبا همیشه به موازات سازهای بادی- مسی به کار گرفته می شدند و این همکاری تا آنگاه که ساز های ضربی به ارکستر راه یافتند، ادامه یافت. این سازها به اغلب احتمالف  در اصل به خاطر نیاز بدیهی انسان به (نگهداری ریتم) همراه با فعالیت هایی مانند قدم رفتن یا رقص پیدا شد. میل مفرط به گرفتن یک چوب و کوفتن ان بر طبلی که در دسترس قرار دارد، در نزد خرد سالان و بزرگسالان تقریبا غیر قابل مقاومت است. به همین شکل، آهنگساز به یاری استفاده از ساز های کوبشی، (ریتم) قطعه ی خود را (نگهمیدارد.)

تماشای قسمت سازهای کوبی در ارکستر همیشه جالب است. نوازنده ی سنج غالبا حرکاتی نمایشی را همزمان با اجرای سنج، در یک پاساژ هیجان انگیز ارکستر توام می کند، با آب و تاب سروصدائی از ساز خود بیرون می کشد،؛ نوازنده ی تیمپانی نمایشگری حقیقی است، وقتی با ضربه های سریع و جهشدار بر ساز خود می کوبد، و به نظر می رسد که در ادای نقش خود اهمال کار است، در طول قسمت عقب ارکستر راه می رود و اینجا و آنجا ضربه بر سازی می زند، مانند این که اینکار آنقدر آسان است که هر یک از ما، با مختصری کوشش، قادر به اجرای آن هستیم.

قسمت ساز های کوبی شامل تعدادی زیاد از سازهای گوناگون است، که معمولا از هر یک نمونه ای در ارکستر وجود دارد، اگرچه همگی به وسیله ی ضربه زدن، مالیدن، یا تکان دادن به صدا در می آیند. برخی از سازهای کوبی قادر به حصول صدا در ارتفاعی معین هستند، اما بیشتر اعضای این خانواده، صوتی در ارتفاع نا معین دارند، آهنگساز فقط ارزش زمانی ( امتداد) اصوات را ثبت می کند، بدون آنکه ارتفاعی (زیر و بمی ای) در پارتیتور بر ایشان تعیین کند. آهنگساز بیشتر درصدد تاثیر گرفتن از ضربه ی آن سازهاست. وظیفه ی عمده ی سازهای خانواده ی کوبی در ارکستر به همین دلیل، تامین (تاکید های ضرب در موسیقی) است.

مهمترین سازهای کوبی در ارکستر، به اغلب احتمال، تیمپانی است، که می نواند صوتی به ارتفاع معین داشته باشد.

وسعت صدای این سازف شامل حدود پنج صوت است. تیمپانی به اندازه های مختلف ساخته می شود، به طوری که وسعت صدای مجموع آنها، از راه کاربرد چند ساز گسترش می یابد. مکانیسم تغییر ارتفاع( تغییر کوک) در تیمپانی طوری است که این ساز نمی تواند ملودی های مشکل را بنوازد، اما در عوض تیمپانی ها قادرند اصوات مهم ملودی را، که توسط سازهای دیگر اجرا می شود، موکد کنند. تیمپانیها ، اجرای ساز های تمام ارکستر را (استاندارد )می کنند. غالب قطعه های موسیقی ارکستر، حداقل به دو تیمپانی نیاز دارند و گاه تعداد تیمپانی در قطعه ازین بسیار بیشتر است.

سازهای دیگر که قادر به حصول اصواتی با ارتفاع معین هستند عبارتند از ( اگسیلوفون) ، ( چلستا) ، (ناقوس(عمودی)) ، (گلوکن شپیل).

ساز های اخیر نه تنها برای تاکید های ریتم به کار برده می شوند، بلکه در جهت افزودن رنگی به مجموعه رنگ آمیزی ملودی مورد استفاده قرار می گیرند.

سازهای کوبی، و فردی دیگر،دارای طنین محدود و منحصر به فرد هستند، که با گوش به آسانی قابل تشخیصند. معمولترین آنها طبل بزرگ (باس)، طبل کوچک، سنجها( ی دو تائی)، مثلث، تمبورین، نقاره ی چوبی و تام- تام ( گنگ بزرگ) است. اهنگسازان، این گروه از سازهای کوبی را به قصد حصول تاثیر های ویژه به کار می گیرند؛ چنانکه صدای رعد و برق تیمپانی، (وزوز) کردن) طبل کوچک، صدای مبهم و خفه ی طبل بزرگ – همه در ارکستر بزرگ به صورت اصوات کلیشه ای در آمده اند.