مقایسه موسیقی ترکی و ایرانی

مقایسه موسیقی ترکی و ایرانی: گام و دانگ

هدف اصلی این مقاله مقایسۀ موسیقی ترکی و ایرانی است. تمرکز بر موسیقی ایرانی و رده بندی و دیدگاه های نظری آن است، با ذکر آنچه آنها مشترک دارند وآنچه باعث تفاوت و تغییرات است، به خصوص در موسیقی ایرانی.

ایران و ترکیه دو کشور همسایه با فرهنگ های تقریباً مشترک هستند.

با توجه به تحقیقات تاریخی، به جز مرز های جغرافیایی، آنها از جنبه زبان، فرهنگ، وقایع تاریخی و غیره اشتراکات بسیاری دارند. آنها بر یکدیگر تأثیرات زیادی داشتند. همیشه برحسب پیشرفت ها و تحولات، تغییراتی در جنبه های مختلف مانند اجتماعی و سیاسی وجود داشته است. همچنین همان تغییر در موسیقی نیز دیده می شود.

هر کشوری در هر دوره زمان با دگرگونی هایی روبرو شده است. این فرآیند در موسیقی همانند چیزهای مختلف، با گرایش به نوآوری و نوسازی آغاز شد، ایده ای که از جوامع غرب گرفته شده بود.

در کنار تغییرات اجتماعی و سیاسی، موسیقی نیز تغییر کرد. جایگزینی دین از زرتشت به اسلام، بر موسیقی بسیار مؤثر بود. پس از ظهور اسلام، موسیقی به انواع مختلفی از قبیل مذهبی، موسیقی عامیانه، موسیقی نظامی و موسیقی کلاسیک که در موقعیت های مختلف استفاده می شد، طبقه بندی شد. تمرکز این مقاله بر موسیقی کلاسیک خواهد بود. در این مقاله سعی شده است ویژگی های موسیقی ایرانی و شباهت ها و تفاوت های آن با موسیقی ترکی توضیح داده شود. تمرکز بر استفاده گام و دانگ در موسیقی هردو کشور است. این دو موسیقی همان تئوری موسیقی را بر اساس مقام که از مدرسه اصولی در قرن سیزدهم توسعه یافت، به اشتراک می گذارند. نکته اصلی این مقاله تئوری و چگونگی تشابه این دو موسیقی است.

دانشمندان ایرانی قرن بیستم در مورد تئوری هنگام نوشتن کوشش کردند. دو دیدگاه در رویکرد نظری موسیقی ایرانی وجود دارد. یکی بسیار نوآورانه است و تلاش می کند تا نظریه موسیقی غرب را در قالب های مشابه خود تقلید کند. و دیگر سنتی و بر اساس مدارس سنتی است.

موسیقی ایرانی وترکی

 

اولی از موسیقی غرب به عنوان مدل استفاده می کند. طرفدار اصلی این رویکرد علی نقی وزیری بود. او همچنین اولین کسی بود که ردیف موسیقی کلاسیک ایرانی و آموزشگاه موسیقی را رونویسی کرد.

دیدگاه دوم تلاش می کند تا سنت موسیقی را احیا کند تا بتواند هویت این موسیقی را ترسیم کند. پیشگامان این رویکرد فرهنگی تاریخی ، مهدی برکشلی و مجید کیانی بودند.

دیدگاه دوم از نظر ایجاد یک نظریه ، از دیدگاه اول موفق تر است.زیرا با نگاه کردن به عقب در تاریخ و رساله های قدیمی، آنها کوشش کردند نظریه موسیقی ایرانی را با حفظ ویژگی های آن، تجزیه و تحلیل و توضیح دهند.

دیگر محققان برجسته این رویکرد هرمز فرهت، محمدتقی مسعودیه، حسین علیزاده، داریوش صفوت ، تقی بینش ، داریوش طلایی و هومن اسدی هستند.

برخی از محققان خارجی در دوره پیش از انقلاب ایران درباره موسیقی کلاسیک ایرانی نوشتند. اینها برونو نتل، اِلا زونیس، مارگرت کاتون و ژان درینگ هستند. این محققان تلاش کردند تا سیستم موسیقی ایران را با توجه به ادراک خود تعریف کنند. دیدگاه امیک بسیار متفاوت از دیدگاه  اتیک در موسیقی ایرانی است.