روش آموزش ارف را میتوان قالب یا اسلوبی فرض کرد که برای طراحی تجربه های آموزشی جهت پرورش ذوق موسیقی به کار میرود. این اسلوب بر خلاف شیوه هایی که بر اساس تجربیات شخصی و اختصاصی بنا شده اند, ذوق موسیقی را بر مبنای فعالیت های فراگیر و گروه محورموسیقی ارف پرورش می دهد ؛ نمایش و ورزش از راه آموزش آواز حرکت های بدنی, بیان و اجرای صداهایی که بر اساس واحدهای ریتمیک, با دست و پا تولید میشوند و نواختن سازهای ساده ای شامل سازهای تیغه ای که به طور خاص برای این روش طراحی شدهاند. شول ورک بر موسیقی ارف(ابتدایی) و در واقع خشت های بنیادین متمرکز است , به همین دلیل از منظر پیچیدگی موسیقیایی دارای محدوده مشخصی است. این محدوده نیازی به توضیح ندارد - چرا که تابع هدف این رهیافت است, یعنی پی ریزی شالوده ای مستحکم که بتوان طبقات بالاتر رشد موسیقیایی را روی آن بنا کرد.
دو ویژگی اساسی و نسبتاً بی نظیر این روش آموزشی ارف - گذشته از ویژگیهای بدیهی آن تمدن ساز های مخصوص و استفاده ابتدایی از مودهای پنتاتونیک - اهمیتی است که به سازماندهی روند یادگیری و تاکید بر بداهه سازی می دهد. بیتردید روند یادگیری و آموزش موسیقی در هر روشی مهم است ؛ اگر یادگیری موثر در کار نباشد, نه پیشرفتی در اجرای موسیقیایی در کار خواهد بود و نه رشد موسیقیایی. بداهه سازی هم غالبا مهارتی پیشرفته فرض می شود و تنها پس از شکل گیری پایه اصلی موسیقیایی شکوفا خواهد شد. چنین اهمیتی مانند آنچه در رهیافت وجود دارد, روی بداهه سازی برای کودکان خردسال بسیار دور از دسترس به نظر می رسد. این بحث کوششی است برای توضیح نقش و هدف بداهه سازی و فرایند ارف در رهیافت شول ورک.
شاید عمومی ترین کاربرد واژه (فرآیند) در روش ارف در اشاره به توالی رویدادها در درسی خاص است که توسط معلم به دقت طراحی شده و هنرجویان را به سمت هدفی مشخص هدایت می کند - مثلا درک مفاهیم معین یا مهارت های لازم برای اجرای یک خط خاص با ساز یا استفاده از حرکت با الگوی ویژه. روش شول ورک تجربه موسیقی ارف و حرکت را به عنوان اصل در نظر می گیرد ؛ هر عمل ذهنی از جمله نت خوانی, باید روی این تجربهها ساخته شود. از همین رو به جای خواندن دوباره یک مفهوم جدید, آشنایی با این مفهوم, صرفاً از طریق معرفی آن توسط معلم صورت می گیرد. شول ورک بر اساس فعالیت ها و بازی های کودکان پی ریزی شده است - منظم و هدفمندو اما در عین حال شاد و خودانگیخته. بنابراین وظیفه معلم برنامه ریزی سلسله رویدادهایی است که به تدریج با حسی از اعتماد به نفس و موفقیت در هر مرحله و برخوردی سازنده و بانشاط به سمت اهداف مورد نظر هدایت شوند. فعالیت هایی که در این هدفمندی, رضایت بخش هم باشند.
دستاوردهای یک روز خاص, هفته یا دوره ای طولانی تر ممکن است پس از ترکیب به شکل (نتیجه)ی آن دور برای دیگران اجرا شود. در بهترین شرایط, اجرای گروهی ارف در برنامه آموزشی شول ورک , بیشتر حاصل همکاری متقابل در فعالیتهای یادگیری کلاسی است تا تمرین و پرداخت روی مجموعه ای از قطعه های انتخاب شده مشخص ارف. چنین روندی ,معمولا برای آموزش کارمایه ای به کار می رود که می تواند شامل اجزایی چون همراهی آواز , انواع ساز ها, دکلمه,حرکت یا اجزای دیگر باشد. ارائه ی مجموعه قطعه های چند بخشی با این روش به راستی دشوار است ؛ این روند , آموزش (حفظی) را به بهترین نحو ممکن نشان میدهد . یک قطعه ممکن است دارای چندین بخش باشد - شاید مستلزم آواز خوانی به صورت همصدا یا خواندن درخت های مختلف باشد و یا به یک ساز آرایی با چند خردسال کوک پذیر, که با طنین صدا های بدون کوک همچنین ضربه زدن با دست و پا همراه شده است, نیاز داشته باشد و یا با قرائت متن به شکل کلام آزاد یا ریتمیک و حرکت در فضای آزاد یا محدود همراه باشد.
معلم با تمرین های تقلیدی هنرجویان را به الگوهای ریتمیک و ملودیک مورد استفاده در درس ها آماده می کند و به تدریج بخشهایی را که باید فرا گرفته شوند (از راه گسترش) برجسته و آنها را با تکرار خلاقانه تقویت میکند. برای حرکت و مولفه های دیگرمیتوان زنجیره ای قابل قیاس را دنبال کرد. معلم و هنرجویان موسیقی ارف به تدریج خط ها و بخش ها را یکی پس از دیگری روی هم قرار میدهند تا به ترکیب دلخواه دست پیدا کنند. در این روند حفظی معلم ارف مسئولیت بزرگی را برای موفقیت بر عهده میگیرد. او باید هر بخش را به دقت بشناسد تا آنها را بدون تردید و کوچکترین اتلاف وقت در رجوع به نت نویسی نشان دهد .همچنین باید فاصله معینی را حفظ کند تا بتواند آن چه را هنرجویان واقعاً انجام میدهند, مشاهده کند . اگر در هر مرحله ارائه شده مشکلی پیش بیاید , فعالیت های یادگیری باید دوباره تکرار شوند . به این ترتیب هنرجویان ارف در هنگام اجرای ساخت مایه های دشوار مورد بحث مطمئن خواهند بود.
اگر هنرجویان موفق نشده اند, احتمالا به این دلیل است که نحوه ارائه معلم به اندازه کافی واضح و پیوسته نبوده است. طراحی و اجرای درس هایی از این دست در آموزش اصلاح شده حفظی, شیوهای ممتاز است. این مسئله به خصوص در مورد معلمان تازه کارارف صدق میکند اما همچنین در مورد معلمان با تجربه نیز مصداق دارد. این نظام آموزشی نهتنها آزمایشی درباره مهارتهای موسیقیایی ,که سنجشی برای مهارتهای کلامی و ارزشیابی است. در روش ارف انضباط یادگیری از راه تقلید برای هنرجویان بسیار مهم است, یعنی این نخستین راه برای یکسان کردن ساخت مایه های جدید است. آزمون نهایی کارآمدی معلمان نه فقط اجرای صحیح هنرجویان, که لذت بردن آنها از اجرای خود در سطحی هنرمندانه و زیبایی شناسانه است. با این همه یکی از مولفههای اصلی و ضروری رهیافت ارف, در این سطح از فرایند آموزش و یادگیری به سطوح زیربنایی شول ورک میپردازد - یعنی توانایی بازآفرینی هدف متعالی, توانایی آفرینش و ساخت است که با رشد توانایی بداهه سازی آغاز می شود. در اینجا بداهه سازی خود به خود, از ابتدایی ترین سطوح, ابزار چگونه چیدن ساخت مایه های شناخته شده را تعیین میکند.
برای مثال اگر کودکی آواز های ساده ی بازی ای را بخواند که نت های می , ر , و دو در آن به کار رفته است , به زودی میتواند با این ثروت الگوهای کوچکی را با کلمه های گوناگون و تنظیم های متنوع بسازد. اگر کودک بتوانند الگوهای ریتم٤/٤ متنوعی را با دست زدن و دیگر سازهای بدنی بازآفرینی کند و از این ریتم به طور پیاپی در فعالیتهای کلامی استفاده کند ,خیلی زود در چارچوب این ساختار ریتمیک میتواند الگو های کوچک را بسازد بی آنکه نیازی به سرمشق یا نمونه داشته باشد.
نخستین قدم در این راه به شکل تمرینهای سوال و جواب است که در آن آزادی عمل کمتری وجود دارد. این چنین مهارت های جدید در بداهه نوازی, هنگام حرکت و نواختن ساز ها رشد می کند. معمولاً برای کاهش اضطراب احتمالی, هنگام پاسخ دادن,از همه خواسته میشود با همدیگر بداهه سازی کنند. صدای نسبتا پر هیاهویی که به وجود میآید چندان اهمیت ندارد ؛ ارزشی واقعی در کشف توانایی های بالقوه ی هر هنرجو نهفته است که بعدا می تواند به صورت انفرادی نشان داده شود. در روش شول ورک, هر سنگ بنای موسیقیایی جدید که به لایه های خود آگاه تجربه ی موسیقیایی افزوده میشود, از طریق بداهه سازی تقویت میشود. یک معلم باتجربه میتواند هنرجویان را در شکل دادن و بیان ایده های شان و کسب اعتماد به نفس در این حیطه تشویق و کمک کند.
بداهه نوازی در مقیاس گسترده تر, کاربرد ویژه ای در استفاده از رپرتوار دارد. رپرتوار ارف – شول ورک - آوازهای تنظیم شده, قطعه های کلامی برای گروه کر, قطعههای سازی, حرکتهای طراحی شده و فعالیت های دیگری که در جلدهای اصلی شلوارک و چاپ هایی که بعد از آن منتشر شده است - باید از دو منظر بررسی شوند. بسیاری از آنها به عنوان موجودیت موسیقیایی دل پذیر و شایسته اجرای سنتی به معنای واقعی کلمه هستند. تلقی و مواجهه با این رپرتوار ها به عنوان قطعه های اجرایی در چارچوب برنامه کلی جای دارد :تمرین, جنبههای تکنیکی یادگیری نوازندگی, آشنایی با عناصر جدید موسیقی هایی مثل مد یا کسر میزان, یادگیری و درک بافت افکتیو در ترکیب طنین صدا ئه موسیقی آماده ساخت برای تجربه متمرکز روی حرکتهای موزون و نمایش, ارائه پایه هایی برای یک فرم گسترش یافته و غیره را پرورش میدهد.
به هر حال همگام با هدف روش آموزشی شول ورک رپرتوار منتشر شده به عنوان مبنایی برای پیشرفت و گسترش تجربه های یادگیری در نظر گرفته میشود, با این فرض که موضوعات مشخص, گروه سنی یا سطح توانایی خاصی را هدف می گیرند. می توان گفت که با تغییر ساخت مایه ها برای سازگاری با نیاز هنرجویانی که از آنها استفاده می کنند به مراتب بهتر است تا یافتن ساخت مایه های قابل اجرا برای هنرجویان امکانات تغییر بی پایان است. بخش ها ممکن است ساده شوند, ترکیب ها پیچیده تر یا ساده تر شوند, بخشهای آوازی روی سازها اجرا شوند و برعکس, متن ها فقط به عنوان کلام ارائه شوند, هر قسمت با سازبندی متفاوت تکرار شود, قسمت های جدید به کلی در شکل بداهه نوازی ارائه شوند و غیره. معلم با تجربه خیلی زود هنرجویان را برای کمک به طراحی این تغییرات به خود جلب می کند و از راه این مشارکت به کودکان میآموزد تا موفقیت نسبی هر تلاشی را تخمین بزنند و پایه ای فراهم میکنند تا هنرجویان قطعه های اصلی خود را با استفاده از تکنیک های مشابه خلق کنند.
گذر از بداهه سازی خودجوش (خواه به نیت سرگرمی یا به عنوان بخشی از قطعه) به خلق آثار جدید, زمانی روی می دهد که خصوصاً بداهه سازی های موفق ریتمیک و ملودیک یا فضاسازی به خاطر سپرده شوند و پس از آن به صورت فرم های کوچک گسترش یابند. ضرورت به خاطر سپردن , فضای بی واسطه ای برای یادگیری اصول نت نویسی موسیقی فراهم می کند. در رهیافت ارف, این کار با هر آنچه معلم تمایل داشته باشد انجام می شود. بسیاری استفاده از سلفژ, نشانه های دست و شیوه هایی که از رهیافت های دیگر گرفته شده است را انتخاب می کنند. در حالی که افراد ایدهها و تلاش خود را به اشتراک میگذارند, فرم های کوچک به فرم های بزرگتر تبدیل می شوند و با حرکت, محتوای دراماتیک, سنتها و لباس های خاص , صحنه آرایی و غیره کامل میشود - وهمه اینها در کنار رضایت بی حدی است که با خلق چیزی تازه و مستقل همراه است.