رهیافت ارف

مقدمه ای بر رهیافت ارف

ایده بنیادینی که کارل ارف اساس روش خود درآموزش موسیقی را بر آن استوار کرد، جدایی ناپذیری موسیقی، حرکت و کلام است و اینکه عناصر ذکر شده، به نوعی یگانگی می رسند. که ارف آن را موسیقی ذاتی می نامد. او به خوبی دریافته بود که کودکان برای بیان احساسات شان در شرایط طبیعی و غیر رسمی، موسیقی، حرکت و کلام را در هم می آمیزد و به شکل مجزا استفاده نمی کنند. کودک در حال انجام حرکات موزون، غالباً آواز می خواند. وقتی کودکی آواز می خواند اغلب با ریتم آوازش حرکت هم می کند. ارف برای رساندن معنای بنیانی و آغازین و نیز برای اشاره به بیان شخصی ای که به طور طبیعی به واسطه موسیقی ابراز میشود از واژه ذاتی استفاده می‌کند. در دوره‌ای که ارف به ارتقا و گسترش کار آموزشی و موسیقیایی خود مشغول بود، نگرش رایج ترین وجود داشت مبنی بر اینکه تکامل تاریخی موسیقی در زندگی هر فرد بازآفرینی می شود. کودک مخلوق بدوی در نظر گرفته می‌شد که واکنش‌های نخستین او به موسیقی هم مانند مردمانی است که قوم - موسیقی شناسان آنها را مردمی با فرهنگ های ابتدایی می نامند . ارف نشان داد که آموزش موسیقی باید با ساده ترین و آسانترین مفاهیم و آوازهای مناسب برای کودکان آغاز شود.

این پنداشت در نتیجه ی انباشت تجربه های مکرر یادگیری به دست آمد. در بهترین حالت،آموزش باید از خردسالی شروع شود و از تجربه های موسیقیایی خود کودک به عنوان ساخت مایه ی فرآیند آموزش استفاده شود. اسم خود کودک، واژه های آشنا و حکایتها و روایت ها در ترنم های موزون و آواز ها مورد استفاده قرار می گیرند. کودک نام خود را می شنود که به صورت موزون ادا می شود، سپس آن را می خواند، و در مرحله بعدی ریتم آن را با نت می‌نویسد و می‌خواند. یادگیری فاصله‌های ملودیک نیز مانند الگوهای ریتم از راه خواندن، بیان، حرکت و نواختن آنها صورت می‌گیرد. از نخستین جلسه های دوره، ساز به کار گرفته می شود. با انتخاب یک موتیف ساده، تکرار و مبنا قرار دادن آن کودک می‌تواند از همان ابتدا در یادگیری موفق باشد. کودک از مطالب و ساخت مایه های ساده استفاده می‌کند و می‌تواند آنها را به چیزی رضایت بخش ارتقا دهد.

ریتم در ارف

ارف از نرمش موزون ( یا نرمش با موسیقی) ژاک دلکروز، چیزی بیش از یک قاعده کلی وام گرفت. یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین این وامها بر کار ارف این ایده بود که: ریتم نیرومندترین عنصر موسیقی است؛ و غریزی ترین و طبیعی ترین واکنش های موسیقیایی انسان در طبیعت به صورت ریتمیک هستند و اینکه ریتم نقطه شروع منطقی برای آموزش موسیقی است. به واسطه همین مفهوم موسیقی ذاتی بود که نظریه آموزشی اش را پایه گذاری کرد. از آنجایی که ریتم عنصر مشترک در کلام، حرکت و موسیقی است، نقطه شروع منطقی در شول ورک محسوب می شود. (عنوان چاپ اول از مجموعه مطالب آموزشی او، ارف - شول ورک یا موسیقی برای کودکان بود. معمولا رهیافت ارف را با نام (شول ورک) می‌شناسند.) باور به اینکه ریتم عنصر بسیار مهمی در موسیقی است بی درنگ منجر به تولید مجموعه ای از ساز های مخصوص شد. در فلسفه ارف، همانند آنچه در شیوه ژاک دالکروز است، یادگیری پیانو، ویولن و دیگر ساز های متداول باید بعد از رشد مهارت های پذیرفته شده ی موسیقیایی مانند آموزش آواز دقیق و سهولت و البته درستی و دقت حرکت خلاقانه با موسیقی و بداهه نوازی‌های ساده صورت گیرد.

ارف و خلاقیت

در روش ارف، خلاقیت بسیار مهم است. طرح آموزشی او در بر دارنده ی آمادگی برای انواعی از نوآوری ها بر اساس فرایندی پیوسته بود. کودکان صدای واژه ها، ملودی ها و سازها را بررسی می‌کنند. آنها اجزای ملودیک و ریتمیک را انتخاب و یا جستجو می کنند و از آن ها در ساخت شکل های همراهی، مقدمه ها یا پایان یاحتی کل یک آواز استفاده می‌کنند. نخستین فعالیت های آموزشی مانند بازی های موسیقیایی هستند و در واقع غالباً بر اساس بازی های سنتی کودکان بنا می شوند. معلم باید برای کمک به کودکان در (نت نویسی) ایده های موسیقیایی شان، بررسی موسیقی ای که ساخته اند و ارتباط تلاش‌های سازنده و خلاق آنها، با یادگیری فرم و شکل موسیقیایی آماده باشد.

در توصیف برنامه آموزشی اش توصیه می‌کند که بهترین معلمان در این رهیافت، کسانی هستند که خود خلاق و انعطاف پذیر بوده و نسبت به ایده های جدید دارای ذهنی باز باشند، تا خصوصیات ذاتی این رهیافت را در هنرجویان خود پرورش دهند: « تمام مراحل شول ورک همواره انگیزه ای برای رشد مستقل فراهم می کند؛ به همین دلیل هرگز قطعی و ثابت نیست، اما همیشه در حال رشد و پیشرفت و در جریان است. البته در اینجا قدر بزرگ این است که جریان این رشد در مسیر اشتباه قرار گیرد. رشد مستقل بیشتر نیازمند آموزش تخصصی ابتدایی و آشنایی کامل با سبک، امکانات و اهداف شول ورک است.»

ارف و تجربه موسیقی کودکان

موسیقی ذاتی بسیار شخصی و اساس آن در ارتباط صحنه ای استوار است. ساخت مایه های آن در بهترین حالت، ایده های موسیقیایی خود کودکان است به همراه قطعه های تنظیم شده شول ورک به عنوان الگو و کلمات ریتمیک و ملودیکی که با دقت به عنوان چارچوب آن طراحی شده‌اند. این الگوی ابتدایی ساده، طبیعی و واقعی است؛ در جریان آموزش، در مواردی که مرجعی وجود ندارد، استفاده از فعالیت هایی که بچه ها در بازی های شان انجام می دهند لازم است. مفهوم موسیقی ذاتی دربردارنده این فرض است که کودک از راه تجربه های یادگیری اش روند رشد موسیقیایی انسان را دوباره تجربه می‌کند. تجربه های موسیقئیای در شروع بسیار ابتدایی هستند: مثلا آواها ( سر و صدا، داد و فریاد)، گریه، آوازخوانی، پا زدن، خم و راست شدن و چرخیدن. در موسیقی ذاتی حرف زدن، خواندن و حرکت کردن فعالیت های جداگانه نیستند، اما همچون طبیعی ترین و ناب ترین بیان موسیقی هایی با هم ترکیب می‌شوند.

ارف و بداهه نوازی

ساختمان های آموزشی ارف به قصد حفظ ایده های او و نیز انتقال آنها به شاگردان و حامیان او آماده انتشار شدند. این مطالب آموزشی در ضمن پخش رادیویی مجموعه‌ای از اجراهای کودکان باواریایی و نیز بعد از چندین سال آموزش که در طول آن فلسفه آموزشی او تدوین و روند آموزشی اش شکل گرفته بود، نوشته شدند. در این برنامه، همچنین روش ژاک دالکروز، خلاقیت در قالب بداهه نوازی، هدف اصلی برنامه آموزشی بود. او نیز مانند ژاک دالکروز در مورد نحوه اجرای بداهه نوازی ایده های روشنی داشت.

او غالباً و با تأکید بیان می‌کرد آوازهایی که برای کار در کلاسهای کودکان نوشته است فقط به عنوان نمونه در نظر گرفته شوند. چند ویژگی تفکیک ناپذیر فلسفه موسیقی و آموزش ارف که به روشنی در مطالب آموزشی اش وجود دارند عبارتند از: ١)مدهای پنتاتونیک که در تمام جلد اول شول ورک استفاده شده است. ٢) تقسیم های اوستیناتو و بردون که ارف انتظار داشت کودکان در کلاس بسازند، همواره به عنوان همراهی در قطعه های مدل در نظر گرفته شدند. ٣) ارف نیز مانند کودای رهیافتش را برای آموزش موسیقی به کودکان حوزه جغرافیایی خودش تصور می کرد و آن را روی ساختمایه های موسیقیایی مبتنی بر تجربه ی دوران کودکی طراحی کرد. با گسترش شول ورک در دیگر نقاط جهان، ارف به وضوح تصریح می کند؛ بدیهی است که معلمان از منطقه ی فرهنگی، باید از سنت سبک موسیقی و گویش محلی خودشان استفاده کنند. ٤) موتیف ها اغلب برگرفته از آواز ها بوده و در مقدمه و همراهی همان آوازها به کار می‌روند. ٥) سازه های مخصوص گروه نوازی ارف به کار گرفته شوند. ٦) بخش مهمی از نظریه موسیقی ذاتی در مجلات چاپ شده ی شول ورک دیده می‌شود - آوازها و سرودهای دوران کودکی به ویژه آوازی که در همه دنیا به یک شکل خوانده می شود (سوم کوچک پایین رونده) در شروع استفاده شوند. بدیهی است که به دنبال تجربه های ابتدایی و ساده در زندگی موسیقی کودکان، به عنوان نقطه شروع برای آموزش منظم بود. ترتیب فراگیری تجربه ها در روند تدریجی از ساده به دشوار، در نگارش مطالب به وضوح پیداست. ٧) الگوهای کلامی که با واژه های ساده آغاز می شود و با حرکات تدریجی به سمت فعالیت‌های دشوارتر، مانند کانن های کلامی پیش می‌رود، در مجموعه منتشر شده ی شول ورک ارائه شده است. اگر میخواهید با آموزش ارف آشنا شوید ما در زاویه،آموزشگاه موسیقی غرب تهران منتظر شما هستیم.